*عبرت*
من انها را ديدم...زخمهايشان را ديدم...مرگشان را ديدم. غم انها خوردم ليکن عبرت نگرفتم...کم کم من نيز انهايی شوم
Ya HaGH
~ mÅ®îÅm~
Written by: ٌmaryam♀ و mariam♀ در ساعت 9:56 PM
ღ کلبهء تنهاییِ مریم و مریم ღ
به قطره ای از دفترِ خاطراتِ احساس, عقاید, و نظرات ما خوش اومدین ◕لا اله الا الله وحده لا شريك له .. له الملك وله الحمد وهو على كل شي قدير
Sunday, June 12, 2005
من انها را ديدم...زخمهايشان را ديدم...مرگشان را ديدم. غم انها خوردم ليکن عبرت نگرفتم...کم کم من نيز انهايی شوم
Ya HaGH
~ mÅ®îÅm~
ღ کلبهء تنهاییِ مریم و مریم ღ
به قطره ای از دفترِ خاطراتِ احساس, عقاید, و نظرات ما خوش اومدین ◕لا اله الا الله وحده لا شريك له .. له الملك وله الحمد وهو على كل شي قدير
لینک دوستان
کیما* دوست گلم*
سعید جان
*LiliO*
Goli
ابوالفضل العباس
سپیده*من و آسمونی آبی*
لینکهایِ دیگر
زندگی خاکستری اخیر
<< Home