ღ کلبهء تنهاییِ مریم و مریم ღ

به قطره ای از دفترِ خاطراتِ احساس, عقاید, و نظرات ما خوش اومدین ◕لا اله الا الله وحده لا شريك له .. له الملك وله الحمد وهو على كل شي قدير

Saturday, July 15, 2006

* نمی توانم*


هو

نمی توانم...

نمی توانم تحمل کنم وقتی فشارِ آجرها جمجمه ام را خرد می کند.

هزار تیغِ برنده در مغذ م فرو کنید تا این درد از من برود!!!!!

نمی توانم...دگر نمی توانم


یا حقّ
~mariam~

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

chera enghad dark

1:51 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام مرمری گل ...خوبی..؟ احمقانست...معلوم نیستی....کامنتتو خوندم مرمری ...مرسی به حرفاتم فکر کردم...امیدوارم زود با هم صحبت کنیم..راستی سرت بهتر شد..؟ معلوم خیلی درد می کنه

11:54 PM  
Anonymous Anonymous said...

وقتي گريه مي كنم تورادرميان اشكهايم مي بينم ولي اشكهايم راپاك مي كنم تا كسي تو را نبيند
salam mariam jon khobi? omidvaram ke shado salamat bashi... mamnon ke be ma sar zadi bazam azin kara bokonid rasty sheratam kheili ghashang bod man linket kardam shoma ham age dost dashty maro link kon bey azizam... www.leiliomajnon.mihanblog.com

8:41 PM  

Post a Comment

<< Home