ღ کلبهء تنهاییِ مریم و مریم ღ

به قطره ای از دفترِ خاطراتِ احساس, عقاید, و نظرات ما خوش اومدین ◕لا اله الا الله وحده لا شريك له .. له الملك وله الحمد وهو على كل شي قدير

Monday, February 27, 2006

*Be Yade...*

{{HoVa}}


GOLe Man PAR PAR shOd bedaste khOshk o khaardare Man...Hala Man mandam, shakheye BeKhial SabZ, Chand Ghatreh aab va KhaTeraT...


~Ya HaGH~
~mariam~

Wednesday, February 22, 2006

* هستی*

هو



قلبم...قلبم را به دستِ که سبردم؟
یا حق
~mariam~

Friday, February 17, 2006

به قولِ دوستم

هو


به قولِ دوستم


تف به فرهنگ مرد سالاری!

یا حق
~mariam~

* خودِ من*

هو


من هنوز هم ان کودکِ خردسالم!
لعنت به دنیا و لعنت به
آرزوهایِ بوچِ من!
یا حق
~mariam~

*عمر*


هو


زندگی داستان تلخ جدا یی ست

~Ya HaGH~
~mariam~

True Valentine

روز 29 بهمن روز سپندار مذگان
روز عشق شاد باد

وقتي به شروع و چگونگي وقوعش فكر مي كنم، بنظرم همه چيز گيج و پيچيده مي آيد! اما ظاهرا اين گيجي چندان هم عجيب ودور از انتظار نيست،چون عبارت "ضربه فرهنگي" را چنين تعريف كرده اند: "تغييراتي در فرهنگ كه موجب به وجود آمدن گيجي، سردرگمي و هيجان مي شود ."
اين ضربه چنان نرم و آهسته بر پيكر ملت ما فرود آمد كه جز گيجي و بي هويتي پي آمد آن چيزي نفهميديم
اين روزها مردم برگزاري جشن ها و مناسبت هاي خارجي را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر مي دانند سفره هفت سين نمي چينند، اما در آراستن درخت كريسمس اهتمام مي ورزند!
جشن شب يلدا كه به بهانه بلند شدن روز، براي شكرگزاري از بركات و نعمات خداوندي برگزار مي شده است را نمي شناسند، اما همراه و همزمان با بيگانگان روز شكرگزاري برپا مي كنند!
همه چيز را در مورد والنتاين و فلسفه نامگذاريش مي دانند، اما حتي اسم "سپندار مذگان" به گوششان نخورده است .
چند سالي ست حوالي26 بهمن ماه (14 فوريه) كه مي شود هياهو و هيجان را در خيابان ها مي بينيم. مغازه هاي اجناس كادوئي لوكس و فانتزي غلغله مي شود. همه جا اسم والنتاين به گوش مي خورد. از هر بچه مدرسه اي كه در مورد والنتاين سوال كني مي داند كه "در قرن سوم ميلادي كه مطابق مي شود با اوايل امپراطوري ساساني در ايران، در روم باستان فرمانروايي بوده است بنام كلوديوس دوم. كلوديوس عقايد عجيبي داشته است از جمله اينكه سربازي خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد. از اين رو ازدواج را براي سربازان امپراطوري روم قدغن مي كند.كلوديوس به قدري بي رحم وفرمانش به اندازه اي قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج سربازان را نداشت.اما كشيشي به نام والنتيوس(والنتاين)،مخفيانه عقد سربازان رومي را با دختران محبوبشان جاري مي كرد.كلوديوس دوم از اين جريان خبردار مي شود و دستور مي دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند. والنتاين در زندان عاشق دختر زندانبان مي شود .سرانجام كشيش به جرم جاري كردن عقد عشاق،با قلبي عاشق اعدام مي شود...بنابراين او را به عنوان فدايي وشهيد راه عشق مي دانند و از آن زمان نهاد و سمبلي مي شود براي عشق
اما كمتر كسي است كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است !
جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با بيست و نهم بهمن. يعني تنها 3 روز پس از والنتاين فرنگي! اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. بعنوان مثال روز اول " روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني "بهترين راستي و پاكي" كه باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني "شاهي و فرمانروايي آرماني" كه خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ " بوده است. سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند. در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، جشني ترتيب مي دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، "مهرگان" لقب مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند
سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند . مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند.
ملت ايران از جمله ملت هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوي، فلسفه حيات و كلا جهان بيني ايرانيان باستان است. از آنجايي كه ما با فرهنگ باستاني خود ناآشناييم شكوه و زيبايي اين فرهنگ با ما بيگانه شده است. نقطه مقابل ملت ما آمريكاييها هستند كه به خود جهان بيني دچار مي باشند. آنها دنيا را تنها از ديدگاه و زاويه خاص خود نگاه مي كنند. مردماني كه چنين ديدگاهي دارند، متوجه نمي شوند كه ملت هاي ديگر شيوه هاي زندگي و فرهنگ هاي متفاوتي دارند. آمريكاييها بشدت قوم پرستند و خود را محور جهان مي دانند. آنها بر اين باورند كه عادات، رسوم و ارزش هاي فرهنگي شان برتر از سايرين است. اين موضوع در بررسي عملكرد آنان بخوبي مشهود است . بعنوان مثال در حالي كه اين روزها مردم كشورهاي مختلف جهان معمولا به سه، چهار زبان مسلط مي باشند، آمريكاييها تقريبا تنها به يك زبان حرف مي زنند. همچنين مصرانه در پي اشاعه دادن جشن ها و سنت هاي خاص فرهنگ خود هستند
"اطلاع داشتن از فرهنگ هاي ساير ملل" و "مرعوب شدن در برابر آن فرهنگ ها" دو مقوله كاملا جداست.با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم ديگران، بي اينكه ريشه در خاك، در فرهنگ و تاريخ ما داشته باشد، اگر هم به جايي برسيم، جايي ست كه ديگران پيش از ما رسيده اند و جا خوش كرده اند
براي اينكه ملتي در تفكر عقيم شود، بايد هويت فرهنگي تاريخي را از او گرفت. فرهنگ مهم ترين عامل در حيات، رشد، بالندگي يا نابودي ملت ها است. هويت هر ملتي در تاريخ آن ملت نهاده شده است. اقوامي كه در تاريخ از جايگاه شامخي برخوردارند، كساني هستند كه توانسته اند به شيوه مؤثرتري خود، فرهنگ و اسطوره هاي باستاني خود را معرفي كنند و حيات خود را تا ارتفاع يك افسانه بالا برند. آنچه براي معاصرين و آيندگان حائز اهميت است، عدد افراد يك ملت و تعداد سربازاني كه در جنگ كشته شده اند نيست؛ بلكه ارزشي است كه آن ملت در زرادخانه فرهنگي بشريت دارد
شايد هنوز دير نشده باشد كه روز عشق را از 26 بهمن به 29 بهمن ( سپندار مذگان ايرانيان باستان) منتقل كنيم.

Maryam

Thursday, February 16, 2006

عشق را نکش


مرگ با زبان خاردارش تن او را می لیسید
او زنی را که به جان دوست داشته کشته است وازاین رو سزاوار مرگ است
بگذار این نکته نغز آویزه ی گوشت باشد که
« هر کس آنچه را دوست می دارد می کشد »
گروهی با نگاه ، پاره ای باچرب زبانی ، فرومایگانی با بوسه ، دریادلان با عقب گردی که نشان استغناست
گروهی عشق خویش را در تابستان جوانی می کشند و برخی درهنگامه ی پیری
زمانی که خزان در می زند، گروهی گلوگاه سپید دلدار را با پنجه های پولادین می فشارند
و برخی با دست هائی که از آنها زر می ریزد
و آنان که مهربان تر و دلرحم ترند ، دشنه به کار می برند زیرا که دشنه سرمای مرگ را زودتر بر تن می نشاند
برخی زمانی کوتاه دوست می دارند و پاره ای زمانی دیر پا
گروهی عشق را می فروشند و گروهی می خرند
اما هر کس آنچه را دوست دارد می کشد و با آنچه که از آن نفرت دارد ، کنار می آید

Maryam

Tuesday, February 14, 2006

eshghe koor



سالهای سال پيش وقتی هنوز دنيا و موجودات روی آن خلق نشده بودند ، خداوند مهربون همه صفت های انسان را خلق و در اتاقی گذاشته بود. حوصله صفت ها سر رفت و تصميم گرفتند قايم باشك بازی كنند

ديوانگی داد كشيد : من چشم می ذارم ، من چشم می ذارم . و از اونجا كه هيچكس اونقدر كم عقل نيست كه دنبال ديوانگی بگرده ، همه قبول كردن

، .....ديوانگی چشم گذاشت و شروع به شمردن كرد: ده ، بيست ، سی ، چهل

همه دنبال جايی برای قايم شدن گشتند

خيانت در يك كپه زباله قايم شد. دروغ ، دروغكی گفت زير سنگ قايم می شه ولی ته درياچه قايم شد

همه قايم شده بودند غير از عشق كه اونقدر گيج و حيرون بود كه نمی تونست تصميم بگيره كجا قايم بشه

البته اين چيز عجيبی برای مانيست چون می دونیم پنهان كردن عشق خيلی سخته

همون موقع كه ديوانگی به صد رسيد عشق پريد توی يك بوته رز و قايم شد

ديوانگی شمرد: ..... نود ، صد . اومدم اومدم

ديوانگی شروع كرد به گشتن . تنبلی را اول از همه پيدا كرد چون تنبلی ، تنبلتر از آن بود كه قايم شود

ديوانه وار گشت و دروغ را از ته درياچه پيدا كرد

حسادت با حسودی به ديوانگی گفت : فقط مونده عشق رو پيدا كنی ، اون توی بوته رز قايم شده

ديوانگی پريد روی بوته رز و ناگهان صدای فرياد وحشتناكی شنيد

تيغ رز به چشم عشق رفته بود

خدا كه اين همه سر و صدا را شنيد اومد و از موضوع باخبر شد. عصبانی شد و ديوانگی رو لعنت كرد و به او گفت چون او باعث كور شدن عشق شده بايد تا آخر عمر با اون باشه

از اون به بعد بود كه ديوانگی همدم هميشگی عشق كور شد
Maryam

tamame dokhtarane zamin

khoda goft : zamin sardash ast ,che kasi mitavanad zamin ra garm konad? leyli goft: man ,,leyli shole ra tooye sine'ash gozasht ,sine'ash atash gereft ,khoda labkhand zad ,leyli ham , majnoon sar resid ,majnoon hizome atashe leyli shod ... atash zabane keshid ,atash mand ,zamine khoda garm shod .
"bargerefte az ketabe: leyli naame tamame dokhtarane zamin ast"

Maryam

VALENTINE

{{HoVa}}

VALENTINE? heh...

Kheyli sakhte vaghty adam delesh zakhmi bashe az KHOOBI-HAYE "love"? bege.
Man een roozi ke baraye eshgh gharar dadano aslan ghabool nadaram va khosham nemiadazash. BYA AGAR GHARAR AST DOOST DASHTE BASHIM HAR LAHZE VA HAR SANIE DOOST DASHTE BASHIM...


~Ya HaGH~
~Mariam~

Monday, February 13, 2006

*Ghobar*


{{HoVa}}

Donya dore saram micharkhad va Dastam be aan nemiresad
Man kheyli koochakam...ZARE-EE NAPAYDAR DAR KHAKESTARE ZAMAN

~Ya HaGH~
~mariam~

Saturday, February 11, 2006

Az OOeem va besuyash bazmigardim

{{Bename Bakhshandeye mehrabaaaaaan}}

***Enalelah Va ena Elayhe Rajeoon***

va bazham azize degary az basteganam be sooye khoda parvaz kard.
KHODA RAHMAT KONE...ROOHESH SHAD :(((

kalamei ,chizi nadaram begam.
KHODAYAAAAAAAAAAAAAA :((((((

ELTEMASE DOA BARAYE ROHE ISHOON:((

~ya hagh~
~mariam~

شرح پريشاني

دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد
داستان غم پنهاني من گوش كنيد
قصه بي سر و ساماني من گوش كنيد
گفت و گوي من و حيراني من گوش كنيد
شرح اين آتش جان سوز نگفتن تا كي؟
سوختم سوختم اين راز نهفتن تا كي؟
روزگاري من و او ساكن كويي بوديم
ساكن كوي بت عربده جويي بوديم
عقل و دين باخته ديوانه رويي بوديم
بسته سلسله سلسله مويي بوديم
كس در آن سلسله غير از من و دل بند نبود
يك گرفتار از اين جمله كه هستند نبود
نرگس غمزه زنش اينهمه بيمار نداشت
سنبل پر شكنش هيچ گرفتار نداشت
اينهمه مشتري و گرمي بازار نداشت
يوسفي بود ولي هيچ خريدار نداشت
اول آنكس كه خريدار شدش من بودم
باعث گرمي بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبي و رعنايي او
داد رسوايي من شهرت زيبايي او
بسكه دادم همه جا شرح دلارايي او
شهر پر گشت ز غوغاي تماشايي او
اين زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
كي سر برگ من بي سروسامان دارد
چاره اينست و ندارم به از اين راي دگر
كه دهم جاي دگر دل به دل آراي دگر
چشم خود فرش كنم زير كف پاي دگر
بر كف پاي دگر بوسه زنم جاي دگر
بعد از اين راي من اينست و همين خواهد بود
من بر اين هستم و البته چنين خواهد بود
پيش او يار نو و يار كهن هردو يكي ست
حرمت مدعي و حرمت من هردو يكي سي
قول زاغ و غزل مرغ چمن هردو يكي ست
نغمه بلبل و غوغاي زغن هر دو يكي ست
اين ندانسته كه قدر همه يكسان نبود
زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود
چون چنين است پي كار دگر باشم به
چند روزي پي دلدار دگر باشم به
عندليب گل رخسار دگر باشم به
مرغ خوش نغمه گلزار دگر باشم به
نوگلي كو كه شوم بلبل دستان سازش
سازم از تازه جوانان چمن ممتازش
آن كه بر جانم از او دم به دم آزاري هست
ميتوان يافت كه بر دل ز منش ياري هست
از من و بندگي من اگر اشعاري هست
بفروشد كه به هر گوشه خريداري هست
به وفاداري من نيست در اين شهر كسي
بنده اي همچو مرا هست خريدار بسي
مدتي در ره عشق تو دويديم بس است
راه صد باديه درد بريديم بس است
قدم از راه طلب باز كشيديم بس است
اول و آخر اين مرحله ديديم بس است
بعد از اين ما و سر كوي دل آراي دگر
با غزالي به غزلخواني و غوغاي دگر
تو مپندار كه مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بيرون نرود
وين محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است اين برود چون نرود
چند كس از تو و ياران تو آزرده شود
دوزخ از سردي اين طايفه افسرده شود
اي پسر چند به كام دگرانت بينم
سرخوش و مست ز جام دگرانت بينم
مايه عيش مدام دگرانت بينم
ساقي مجلس عام دگرانت بينم
تو چه داني كه شدي يار چه بي باكي چند
چه هوسها كه ندارند هوسناكي چند
يار اين طايفه خانه برانداز مباش
از تو حيف است به اين طايفه دمساز مباش
ميشوي شهره به اين فرقه هم آواز مباش
غافل از لعب حريفان دغل باز مباش
به كه مشغول به اين شغل نسازي خود را
اين نه كاري ست مبادا كه ببازي خود را
در كمين تو بسي عيب شماران هستند
سينه پر درد ز تو كينه گذاران هستند
داغ بر سينه ز تو سينه فكاران هستند
غرض اينست كه در قصد تو ياران هستند
باش مردانه كه ناگاه قفايي نخوري
واقف كشتي خود باش كه پايي نخوري
گرچه از خاطر وحشي هوس روي تو رفت
وز دلش آرزوي قامت دلجوي تو رفت
شد دل آزرده و آزرده دل از كوي تو رفت
با دل پر گله از ناخوشي خوي تو رفت
حاش لله كه وفاي تو فراموش كند
سخن مصلحت آميز كسان گوش كند
Maryam

Thursday, February 09, 2006

BazGashte HAME besooye OOST

{{Bename ata dahandeye Jan}}

***ENA ELAYH VA ENA ELAYHE RAJEOON***

Dast-haye ranj dide...
Negah-haye mehraban...
Labkhand-haye shirin...
Gol-haye Narges...
Gol-haye Maryam...
Be yade man boodane shoma faramoosham nemishe...
MARIAM KHANOOM, GOLE MARYAM, MARIAME MOGHADAS,va MARIAME PAAK kheyli bimarefati kard dar haghe shoma :(( midoonam.
Zendegy ZOOD migzare BEKHODAAAA een rooza ZOOD migzare :(( Ghadre lahzehatoono, daghayeghetono ghadre AZIZANetoono bedoonin ke roozi narese ke HASRAT tanha kari bashe ke az dastetoon bar biad :((

---------

Inshalla ke roohe een aghaye sade-delm pak va mehraboon SHAD bashe pishe Khodaye bozorg va mehraboon....Khosh behalesh ke tooye een shabaye aziz raft pishe Khoda...
Lotfan baraye amorzeshe roohe ishoon DOA konid :((((

~Ya HaGH`
~mariam~

YA HOSSEIN


oo midavid o man midavidam
oo sooye maghtal man sooye ghatel
oo mineshast o man mineshastam
oo rooye sine man dar moghabel
oo mikeshid o man mikeshidam
oo az kamar tigh man aah az del
oo miborid o man miboridam
oo az hossein sar man az hossein del

Maryam

....

آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست
تنهاییِ ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر درِ این خانه ی تنها زد و رفت
دل تنگش سرِ گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگِ تماشا زد و رفت
مرغِ دریا خبر از یک شبِ توفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت

Maryam

Wednesday, February 08, 2006

Tasooa va Ashoora

{{Bename Khaleghe Hasty}}

***Mast O Geryane HOSSEINam...Che bovad behtar az in?***


Rooze 9-hom va 10-home MOHARRAM,
Tasooa va Ashoora bar HAMEGY e shiayan va doostdarane EMAM HOSSEIN Alaihesalam Taslyat bad.


~Ya HaGH~
~mariam~

Sunday, February 05, 2006

Sahme Man

sahme man gardeshe hozn aloodi dar baghe khatere haast
va dar andoohe sedayee jan dadan ke be man migooyad :
dast haayat ra doost daram
Maryam

Friday, February 03, 2006

*Javani-am koo?*

{{Bename Khaleghe Hasty}}

Dirooz Amad O Farda Gozasht....

Man Dar PEYE JAVANI Gom Gashte-am


~Ya HaGH~
~mariam~

Wednesday, February 01, 2006

Moharram 2

{{Bename Khaleghe Hasty}}


mikhastam eenja az Dadashie gollllllllll am tashakOr konam babate Lotf va Zahmatash nesbat be man... **MASOOD(shinestar)
** , Dadashi mamnOOnam babate hamechiz, Hamishe Salamat va MOvafagh bashi zire Sayeye HAGH....

Een Noheharo dadashiye GOLam bekhatere man UPLOAD kardan.....Goftam heyfe Linkehso eenja bezaram ta doostan azash estefade konan.... age doost dashtin hatman baz konin va estefade bebarin :)

Nohe-haye GolChine Dadash Masood...
Link ro copy/paste konin toye net explorer-etoon :

http://www.shine3tar.com/music/mazhabi/


~mariam~

~Ya HaGH~