ღ کلبهء تنهاییِ مریم و مریم ღ

به قطره ای از دفترِ خاطراتِ احساس, عقاید, و نظرات ما خوش اومدین ◕لا اله الا الله وحده لا شريك له .. له الملك وله الحمد وهو على كل شي قدير

Friday, October 21, 2005

...


Maryam

مگو او وفا نداشت




رفتم؛ مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهي بجز گريز برايم نمانده بود

اين عشق آتشين پر از درد و بي اميد

در وداي گناه و جنونم كشانده بود

رفتم؛ كه داغ بوسه پر حسرت ترا

با اشكهاي ديده ز لب شستشو دهم

رفتم كه نا تمام بمانم در اين سرود

رفتم كه بانگفته بخود آبرو دهم

رفتم؛ مگو؛ مگو كه چرا رفت؛ ننگ بود

عشق من و نياز تو و سوز و ساز ما

از پرده خموشي و ظلمت؛ چو نور صبح

بيرون فتاده بود به يكباره راز ما

رفتم كه گم شوم چو يكي قطره اشك گرم

در لابلاي دامن شبرنگ زندگي

رفتم؛ كه در سياهي يك گور بي نشان

فارغ شوم ز كشمكش جنگ زندگي

من از دو چشم روشن و گريان گريختم

از خنده هاي وحشي طوفان گريختم

از بستر وصال به آغوش سرد هجر

آزرده از ملامت وجدان گريختم

اي سينه در حرارت سوزان خود بسوز

ديگر سراغ شعله آتش ز من مگير

ميخواستم كه شعله شوم سركشي كنم

مرغي شدم به كنج قفس بسته و اسير

روحي مشوشم كه شبي بيخبر ز خويش

در دامن سكوت بتلخي گريستم

نالان ز كرده ها و پشيمان ز گفته ها

ديدم كه لايق تو و عشق تو نيستم


Maryam

Thursday, October 20, 2005

سورهء هود/ آيهء ۷۲

فرشتگان به او گفتند آيا از کار خدا عجب داری؟ رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بيت رسالت است زيرا خدا بسيار ستوده صفات و بزرگوار
است

سورهء هود/ آيهء ۷۲



~Ya HaGH~
~mariam~

Wednesday, October 19, 2005

*خدايا خدايا *

بنام عطا دهندهء صبر

خدايا خدايا

مرز غم کجاست؟
مگر چند بار ميتوان مرد؟
مگر چقدر ميتوان اشک ريخت؟
مگر تا چه حد ميتوان غم خورد؟

خدايا خدايا

امشب دلم تنهاست, تنهاتر از هميشه
به تو پناه می برم
تنها تو هستی که با هستی من هستی
تنها تو هستی که غم غربت مرا ميدانی
تنها تو هستی که فرياد ذرّه ذرّهء وجودم را ميشنوی
دلم در چيزی بنام غم رنده شده است
غير مزّهء شور اشک و طعم طلخ خون چيزی نچشيده ام

خدايا خدايا

برس به فريادم ای تنها مونس
در تنهايی هايم با تو تنهايم خدای من
نابود و ويران و دل شکسته ام

خدايا خدايا

امشب تو را فرياد می زنم
در دلم بدی نيست, تو ميدانی
کاش می شدچشمانم را ببندم و هرگز باز نکنم
کاش...

خدايآآآآآآآآ


~Ya HaGH~
~mariam~

Tuesday, October 18, 2005

دل تنگ




سر خود را مزن اينگونه به سنگ

!دل ديوانه تنها ! دل تنگ



منشين در پس اين بهت گران

مدران جامه جان را مدران



مکن ای خسته درين بغض درنگ

!دل ديوانه تنها ! دل تنگ



پيش اين سنگدلان قدر دل و سنگ يکی است

قيل و قال زغن و بانگ شباهنگ يکی است



ديدی آن را که تو خواندی به جهان يارترين

سينه را ساختی از عشقش سرشارترين

آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترين

چه دلازارترين شد ! چه دلازارترين ؟



نه همين سردی و بيگانگی از حد گذراند

نه همين در غمت اينگونه نشاند

!با تو چون دشمن دارد سر جنگ

!دل ديوانه تنها ! دل تنگ


Maryam

Thursday, October 13, 2005

*صدای من *

بنام خالق هستی

آن هنگام که شاخه
گلی بر زمين افتد...گوش فرا ده
تنها صدای مرا خواهی شنيد


~Ya HaGH~
~mariam~

Tuesday, October 11, 2005

*حقيقت*

بنام خدای من
امشب خانهء ارزوهام بر باد رفت
از امشب من دگر من نيستم
از امشب من دگر نمی زيستم
گرفتند...گرفتند...گرفتند
هر انچه خواستم
هر انچه داشتم
همه ز من گرفتند

سال هاست که ارام ارام از درون می پوسم




~Ya HaGH~
~mariam~

کيما

بنام خالق هستی

با اجازهء دوست خوبم کيما يکی از نوشته های قشنگش رو اينجامینويسم


گاه نجوايی در من چون بارانکی خورد که بر شيشه می خورد بغض هزار سالهء دلم را ميشکند...و منه مغرووور ته ماندهء بغض ام را با چيزی از جنس آفتاب درمان ميکنم, با خيال روزی که همجنس آفتاب شوم



~Ya HaGH~
~mariam~

Monday, October 10, 2005

دوست داشتن



خدايا
به هر که دوست ميداری بياموز که
عشق از زندگی کردن بهتر است
و به هر که دوست تر داری بچشان که

دوست داشتن از عشق هم برتر است
Maryam

Saturday, October 08, 2005

*روز مرگ شاپرک *

بنام خالق هستی



شاپرک خسته ز سکوت و کس ندانست, چرا؟

شاپرک عاشق مرد و کس ندانست, چرا؟

----------------------------------
چه روز سرد و بارونی...چه روز غمگين و جادويی
....
لحظهء مرگ شاپرک نزديک ا ست
-----------------------------------

اشکهاش رنگ تن اش رو برده بود, شاپرک

ديگه تو اغوش گلها جا نداشت, شاپرک

آرزوهاش مرده بود, شاپرک

بر برگ خشکی نشست و چشماش رو آروم بست شاپرک


~Ya HaGH~
~mariam~

Wednesday, October 05, 2005

ماه رمضان ۲






ماه رمضان‏آنچنان است كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به هنگام حضور او مى‏فرمود: سبحان اللَّه، چه ماهى به استقبال شما آمده است و
چه مى‏دانيد كه‏به استقبال چه امر عظيمى مى‏رويد




~Ya HaGH~
~mariam~



Tuesday, October 04, 2005

شبنم عشق


از شبنم عشق خــــــاک آدم گل شد
بس فتنه و شور در جهان حاصل شد
ســر نــشـتر عـشــق بر رگ روح زدند
يک قطره از آن چکيد و نامش دل شد

Maryam

*جاده*

بنام خالق هستی


بر جاده ای پر مه قدم می زنم... کلوخ های سرد پاهای برهنه ام را نوازش می دهند... جايی ديده نمی شود... هيچ جا نيستم , ليکن همون جايی هستم که بايد باشم



~Ya HaGH~
~mariam~

Saturday, October 01, 2005

ماه رمضان

بنام خالق هستی

هنگام شروع ماه رمضان, درهای بهشت باز می شوند و درهای جهنم بسته, و شيطانها زنجير ميشوند
(Al-Bokhari)



~Ya HaGH~
~mariam~