سلام دوستان
سلام دوستان
تشکر از اينکه وقتتون رو گذاشتيد و نگاهی به وبلاگ ما انداختيد. مرسی دوستان
مريم مشغول امتحانات هست و من هم حال نوستن ندارم ولی انشاءا... جفتمون بعد يه مدت دوباره شروع به نوشتن می کنيم
Ba TashakOr
~maryam va mariam~
به قطره ای از دفترِ خاطراتِ احساس, عقاید, و نظرات ما خوش اومدین ◕لا اله الا الله وحده لا شريك له .. له الملك وله الحمد وهو على كل شي قدير
سلام دوستان
دامن بلند و سفيدم را بر پله های بهشت گستردم و با پا های بلورين تا لبهء اخرين پله رفتم...صورتم نورانی و لپ هايم گل انداخته بود.قلب سرخ را در دستانم گرفتم به خدا تقديم کردم و در عوض بال پرواز خواستم...تا به سوی سويش پرواز کنم
Ya HaGH
~mariam~
ارام از جا برميخيزم و با اميدی تازه روزم را اغاز ميکنم
Ya HaGH
~mÅ®îÅm~
zendegy shayad
دوست دارید یك نمونه دیگر از ارزشهای ایرانی كه خود ما آنرا نمی شناسیم را برایتان بگویم. لابد تا به حال شما هم دیده اید وقتی یك دانشجو در دانشگاههای خارج می خواهد مدرك دكترای خود را بگیرد، یك لباس بلند مشكی به تن او می كنند و یك كلاه چهارگوش كه از یك گوشه آن یك منگوله آویزان است بر سر او می گذارند و بعد او لوح فارغ التحصیلی را می خواند. به ماها می گویند این لباس و كلاه چیست؟ می گوییم این لباس شیطونك است كه اینها تنشان می كنند! اما به اروپایی یا ژاپنی و یا حتی آمریكایی می گویی این لباس چیست كه شما تن فارغ التحصیلانتان می كنید؟ می گویند ما به احترام «آوی سنت» پدر علم جهان این لباس را به صورت نمادین می پوشیم. آنها به احترام «آوی سنت» كه همان «ابن سینا»ی ماست كه لباس بلند رداگونه می پوشیده، این لباس را تن دانشمندان خود می كنند. آن كلاه هم نشانه همان دستار است و منگوله آن نمادی از گوشه دستار خراسانی كه ما ایرانی ها در قدیم از گوشه دستار آویزان می كردیم و به دوش می انداختیم. در اروپا و آمریكا علامت یك آدم برجسته و دانش آموخته را لباس و كلاه ابن سینا می گذارند، ولی ما خودمان نمی دانیم. باورتان می شود؟
_Maryam
خانهي دوست كجاست؟»
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثي كرد رهگذر شاخهي نوري كه به لب داشت به تاريكي شنها بخشيد
و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت
نرسيده به درخت، كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازهي پرهاي صداقت آبي است
ميروي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ، سر بدر ميآرد
،پس به سمت گل تنهايي ميپيچي
،دو قدم مانده به گل، پاي فوارهي جاويد اساطير زمين ميماني و ترا ترسي شفاف فراميگيرد
در صميميت سيال فضا، خشخشي ميشنوي
كودكي ميبيني رفته از كاج بلندي بالا، جوجه بردارد از لانهي نورو از او ميپرسي خانهي دوست كجاست؟»
Ba Salam
bazam in mariam ba tarifaash mano sharmande kard
in mariam khanume GOL behtarin va azizi tarin dooste mane va inghadr khoob va maahe ke niyaz be tarif nadare
omidvaram liyaghat dashte basham hamishe be onvane doost oono kenare khodam dashte basham.
_Maryam
بنام خالق هستی
اوقات خوش ان بود که با دوست بسر رفت
باقی همه بيحاصلی و بيخبری بود
خوش بود لبه اب و گل و سبزه و نسرين
افسوس که ان گنج روان رهگذری بود
به وبلاگ ما خوش اومدين گرچه تازه کار هستيم اما اميدوام که از مطا لب ما لذت ببرين
قبل از معرفی خودم دوست دارم کمی از مريم بگم...اون يکی از بهترين دوستای عمرم هست و دختری پاک و ساده و مهربون و اهل دل هست و کمی هم شيطون
من هم اسم ام مريم هست و در تهران بزرگ شدم در حال حاضر برای پزشکی درس ميخونم
Ya HaGH
~mÅ®îÅm~