ღ کلبهء تنهاییِ مریم و مریم ღ

به قطره ای از دفترِ خاطراتِ احساس, عقاید, و نظرات ما خوش اومدین ◕لا اله الا الله وحده لا شريك له .. له الملك وله الحمد وهو على كل شي قدير

Saturday, March 25, 2006

دختر و بهار



دختر كنار پنجره تنها نشست و گفت

ای دختر بهار حسد می برم به تو

عطر و گل و ترانه و سرمستی ترا

با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو


بر شاخ نوجوان درختی شكوفه ای

با ناز می گشود دو چشمان بسته را

می شست كاكلی به لب آب نقره فام

آن بال های نازك زيبای خسته را



خورشيد خنده كرد و ز امواج خنده اش

بر چهر روز روشنی دلكشی دويد

موجی سبك خزيد و نسيمی به گوش او

رازی سرود و موج بنرمی از او رميد



خنديد باغبان كه سرانجام شد بهار

ديگر شكوفه كرده درختی كه كاشتم

دختر شنيد و گفت چه حاصل از اين بهار

ای بس بهارها كه بهاری نداشتم



خورشيد تشنه كام در آنسوی آسمان

گوئی ميان مجمری از خون نشسته بود

می رفت روز و خيره در انديشه ئی غريب

دختر كنار پنجره محزون نشسته بود


Maryam

Friday, March 24, 2006

كاروان





عمر پا بر دل من می نهد و مي گذرد
خسته شد چشم من از اين همه پاييز و بهار
نه عجب گر نكنم بر گل و گلزار نظر
در بهاری كه دلم نشكفد از خنده يار

چه كند با رخ پژمرده من گل به چمن ؟
چه كند با دل افسرده من لاله به باغ ؟
من چه دارم كه برم در بر آن غير از اشك ؟
وين چه دارد كه نهد بر دل من غير از داغ ؟

عمر پا بر دل من مي نهد و مي گذرد
مي برد مژده آزادی زندانی را ،
زودتر كاش به سر منزل مقصود رسد
سحری جلوه كند اين شب ظلماني را .

پنجه مرگ گرفته ست گريبان اميد
شمع جانم همه شب سوخته بر بالينش
روح آزرده من مي رمد از بوی بهار
بی تو خاری ست به دل ، خنده فروردينش

عمر پا بر دل من می نهد و مي گذرد
كاروانی همه افسون ، همه نيرنگ و فريب
سالها باغ و بهارم همه تاراج خزان
بخت بد ، هرچه كشيدم همه از دست حبيب

ديدن روی گل و سير چمن نيست بهار
به خدا بی رخ معشوق ، گناه است ! گناه
آن بهار است كه بعد از شب جانسوز فراق
به هم آميزد ناگه ... دو تبسم : دو نگاه

Maryam




Wednesday, March 22, 2006

نمي خواهم بميرم




نمي خواهم بميرم ، با كه بايد گفت ؟

كجا بايد صدا سر داد ؟

در زير كدامين آسمان

روي كدامين كوه ؟

كه در ذرات هستي رَه بَرَد توفان اين اندوه

كه از افلاك عالم بگذرد پژواك اين فرياد

كجا بايد صدا سر داد ؟



فضا خاموش و درگاه قضا دور است

زمين كر ، آسمان كور است

نمي خواهم بميرم ، با كه بايد گفت ؟




اگر زشت و اگر زيبا

اگر دون و اگر والا

من اين دنياي فاني را

هزاران بار از آن دنياي باقي دوست تر دارم




به دوشم گرچه بار غم توانفرساست

وجودم گرچه گردآلود سختي هاست



نمي خواهم از اين جا دست بردارم

تنم در تار و پود عشق انسانهاي خوب نازنين بسته است

دلم با صد هزاران رشته ، با اين خلق

با اين مهر ، با اين ماه

با اين خاك با اين آب

پيوسته است



مراد از زنده ماندن ، امتداد خورد و خوابم نيست

توان ديدن دنياي ره گم كرده در رنج و عذابم نيست

هواي همنشيني با گل و ساز و شرابم نيست


جهان بيمار و رنجور است

دو روزي را كه بر بالين اين بيمار بايد زيست

اگر دردي ز جانش برندارم ناجوانمردي است


نمي خواهم بميرم تا محبت را به انسانها بياموزم

بمانم تا عدالت را برافرازم ، بيفروزم


خرد را ، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم

به پيش پاي فرداهاي بهتر گل برافشانم

چه فردائي ، چه دنيائي

جهان سرشار از عشق و گل و موسيقي و نور است


نمي خواهم بميرم ، اي خدا

اي آسمان

اي شب

نمي خواهم

نمي خواهم

نمي خواهم

مگر زور است ؟


Maryam

Tuesday, March 21, 2006

___



ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود

نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود

زين پيش نبوديم و نبد هیچ خلل

زين پس چو نباشيم همان خواهد بود

Maryam

Monday, March 20, 2006

اربعین


Maryam

Eid 85

{{Ya Hoo}}

EiD e NouRooZ MoBaRaK



Salam hameye khOsh ghalban va mehrabanan. Che khoobe ke emsal az khodemoon razi boode bashim, az kasi ke hastim va az kasi ke baraye digaran boodim :). Zendegy cheghadr dir ama hamzaman cheghadr zood migzare! KASH BETOONIM BEHAM KHOOBI KONIMO HAMDIGARO AZ KHOD NARANJOONIM, laghal manke emsal yeki az hadafaye jadidam hamine...Begholi: " DeL shekastan honar NiSt, Ta tavani DeLi be Dast avar. "
Tashakor mikonam az hameye doostan ke hamishe nesbat be man vaghan lotf dashtan:) Baraye hamegye shoma arezooye SHADI, SALAMATY VA MOVAFAGHYAT mikonam na tanha dar een sale new balke hamishe va dar hameye maghta va arsehaye zendegy.
Eenja bayad az Khanevadam, dadashie golam "FARHAD", va yeki az behtarin doostam hamin maryamy tashakore khas konam ke emsal mesle hamishe kheili sharmandashon shodam + kasani ke hamishe tooye ghalbe man hastan:)
Sharmande ke dige esm nemibaram hame va hamegy HAPPY NEW YEAR 1365 :)

~Ya HaGH~
~mariam~

Saturday, March 18, 2006

Sale No Mobarak


har roozetan norooz
noroozetan pirooz
Maryam

Thursday, March 16, 2006

..............

بنام خالق هستی


نقطه


یا حق
mariam

Monday, March 13, 2006

* تسلیم*


بنام خالق هستی

کاش من هم برنده ایی بودم... عقاب نه بلکه
شکارش


یا حق
~mariam~

Wednesday, March 08, 2006

آدميت مرده بود


از همان روزی که يوسف را به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون ديوار چين را ساختند

...آدميت مرده بود...
Maryam

* من هم*

هو

من خودمم دیگه تکراری ام

یا حق
~mariam~

Sunday, March 05, 2006

* صبر*


هو

دیدی گفتم؟

آخر... گلهای باغ نیز
بوسیدند




یا حق
~mariam~

Thursday, March 02, 2006

* سکوت*


هو

صدای
سکوتِ لبانم را می شنوی؟
بشنو...
گر شنیدی دگر هیچ نخواهی گفت


یا حق
~mariam~